استان کردستان :
کردستان به مرکزیت شهر سنندج ،استانی سرسبز و خرم با وسعتی معادل ۲۸ هزار و ۲۰۳کیلومتر مربع در غرب ایران و در مجاورت بخش شرقی کشور عراق ( مناطق کردنشین ) قرار دارد
این استان که در دامنهها و دشتهای پراکنده سلسله جبال زاگرس میانی قرار گرفته است، از شمال به استانهای آذربایجان غربی و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان کرمانشاه و از غرب به کشور عراق محدود است.
شهرستانهای این استان شامل بانه، بیجار، دیواندره، سقز، سنندج ، قروه، کامیاران، مریوان و سروآباد است.
استان کردستان اکنون با مجموعه شهرها و روستاهایی که در اقصی نقاط آن پراکنده شده و استقرار یافتهاند به یکی از نواحی در حال توسعه غرب کشور تبدیل شده و از پتانسیلهای توریستی و تفرجگاهی بسیاری برخوردار میباشد.
این استان منطقهای کاملا کوهستانی است که از مریوان تا دره قزلاوزن و کوههای زنجان جنوبی گسترده شده است.
ناهمواریهای این استان مشتمل بر دو بخش غربی و شرقی است، این دو قسمت از نظر شکل پستی و بلندی
و جنس زمین متفاوتند، قسمت وسیعی از سنندج، مریوان و سرزمینهای اطراف آنها تا جنوب کردستان بخش کوهستانی غربی را تشکیل میدهد.
در این ناحیه، یکنواختی و سستی جنس زمین ، اشکال مشابهی را به وجود آورده کهاز ویژگیهای آن کوههای گنبدی شکل با شیب یکنواخت و ملایم همراه با درههای باز است.
این یکنواختی را طبقات آهکی سخت و سنگهای درونی که بین لایههای سست ظاهر میشوند، در هم ریخته و آن را به صورت صخرههای عریان در آورده است.
نوع مشخص این ناهمواریها، ناحیه کوهستانی چهل چشمه در بین مریوان و سقز است که دنباله پستی بلندیهای این ناحیه را در جنوب و مشرق، تشکیل دادهاند و دامنه غربی آن تا داخل کشور عراق کشیده شده است.
در این ناحیه شعبههای رود قزل اوزن در شرق و شمال شرقی و رود سیروان در حنوب چهره زمین را بطور کامل تغییر دادهاند، بخش کوهستانی شرقی، قسمتهای شرقی سنندج را در بر میگیرد و در حد فاصل ناحیه غربی و شرقی، یک رشته از ارتفاعات آتشفشانی شمالی جنوبی را بوجود میآورد.
در شرق این رشته کوه، شهرستانهای قروه و بیجار قرار گرفتهاند که شکل زمین در آنها با پستی و بلندیهای ناحیه غربی به کلی متفاوت است.
از ویژگیهای این ناحیه، وجود یک حصار کوهستانی متشکل از سنگهای دگرگونی و رسوبی است که دشتهای مرتفع هموار و تپه ماهوری را احاطه کرده است.
در این ناحیه به استثنای کوههای بیجار، دشتهای نسبتا وسیعی نیز وجود دارد، این دشتها به وسیله شعبههای رود قزلاوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور در آمدهاند.
مرتفعترین دشت این ناحیه "اوباتو" خوانده میشود که با دو هزار و ۲۰۰ متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است، بلندترین کوههای این ناحیه، "شاهنشین" در شمال بیجار،" شیدا" در مرکز و "پنجه علی" بین قروه و سقز است.
استان کردستان بطور کلی تحت تاثیر دو جریان عمده هوای گرم و سرد قرار دارد که اقلیمهای گوناگونی را بوجود میآورد، بیشترین میزان بارش جوی در ناحیه غربی استان (شهرهای بانه و مریوان) حدود ۸۰۰میلیمتر در سال و کمترین میزان بارندگی آن در ناحیه شرقی حدود چهارصد میلیمتر در سال در سنندج است.
نفوذ تودههای مرطوب زمستانی و بهاری در مریوان و دریاچه زریوار تاثیر فراوانی در مرطوب و معتدل شدن هوای این ناحیه دارد.
میزان رطوبت و بارش مناسب باعث ایجاد جنگلهای انبوه بلوط و گونههای مختلف درختان جنگلی شده است و پوشش گیاهی این ناحیه مناظری شگفتانگیز و باشکوه دارند.
جاذبهها و چشماندازهای طبیعی عبارت است از مجموعه وضعیتهایی کهانسان با چشم غیر مسلح مشاهده میکند، مهمترین عوامل طبیعی که در شکل بخشیدن به چشماندازهای طبیعی شرکت دارند ساخت اقلیمی، چگونگی منابع آب و رطوبتی ساخت توپوگرافیک، پوشش گیاهی و حیات وحش در هر منطقه است.
استان کردستان از این حیث دارای غنای چشماندازها و منابع طبیعی است که هر یک به عنوان یک جاذبه مهم توریستی قلمداد میشوند.
* حیات وحش و شکارگاهها
تنوع اقلیمی و آب و هوایی، شرایط خاص توپوگرافی، وجود منابع آب متعدد و پوشش گیاهی مناسب بویژه پوشش جنگلی در قلمرو استان کردستان زمینه مساعدی را برای زیست انواع پستانداران پرندگان بومی و مهاجر و همچنین انواع آبزیان فراهم کرده است و از این لحاظ، منطقه به عنوان یکی از مستعدترین نقاط شکارگاهی کشور به شمار میرود.
براساس آمار موجود ۳۴شکارگاه در منطقه وجود دارد که گونههای متنوعی از انواع پستانداران و پرندگان در آنها یافت میشود.
کردستان دارای پنج شکارگاه درجه یک ، ۱۰شکارگاه درجه دو ، ۱۶شکارگاه درجه سه و سه شکارگاه درجه چهار و شکارگاه منطقه حفاظت شده بیجار است.
منطقه حفاظت شده بیجار، تنها ذخیره گاه طبیعی استان کردستان است، این منطقه در شمال شرقی استان قرار گرفته و در حدود ۲۳هزار هکتار وسعت دارد و از شمال به روستای حسن چاروق و حسنآباد یاسوگند و رودخانه قم چقا و از غرب به جاده آسفالته در دامنههای غربی کوه سلیم و از طرف جنوب به جاده کمر زرد و امتداد رودخانه قزلاوزن و از طرف مشرق به جاده قدیمی زنجان محدود میشود.
منطقه حفاظت شده بیجار به دلیل قرار گرفتن در میان سلسله ارتفاعات و تحت تاثیر جریانهای رطوبتی ،از ریزشهای جوی نسبتا کافی برخوردار بوده و به همین دلیل تعداد زیادی چشمه دایمی و فصلی در این منطقه دیده میشود و از لحاظ حیات وحش غنی و گونههای مختلفی از پستانداران پرندگان و خزندگان در آن وجود دارد.
گونههای اصلی پستانداران بزرگ در این منطقه قوچ و میش ارمنی است که زیستگاه آن تپه ماهورها و نقاط کم ارتفاع است، تعداد کمی آهو نیز در این منطقه زندگی میکند، علاوه بر این جانورانی مانند خرس قهوهای، گراز، گرگ، گربه پالاس، خرگوش در این منطقه وجود دارد.
در اطراف و داخل منطقه گونههای بسیاری از پرندگان بومی و مهاجر مشاهده میشود که از جمله این پرندگاه میتوان از دلیجه ، کبک ، انواع چکاوک و حواصیل خاکستری نام برد.
رودخانههای قمچقا و قزلاوزن که در این منطقه قرار دارند زیستگاه برخی از ماهیان نظیر سس ماهی،سیاه ماهی ، عروس ماهی و هم چنین محل زندگی سمور آبی یا شنگ است.
شکار پرندگان بیشتر در شهرهای سنندج ،بیجار و مریوان و صید انواع ماهی ها در شهرهای مریوان و قروه حایز اهمیت است، در شهرستان مریوان ، دریاچه زریوار به عنوان یک اکوسیستم ، زیستگاه مناسبی را برای انواع پرندگان مانند کشیم کوچک ، کاکایی ، سرسیاه ، حواصل خاکستری ، اگرت و آنقوت و بویژه مرگوس پدید آورده است.
دریاچه مریوان به عنوان یکی از اصلیترین زیستگاه شنگ ( سمور آبی ) در ایران است، سمور آبی دارای بدنی دراز و نسبتا باریک و دم بلندی است.
طول بدن این حیوان به ۷۵سانتی متر میرسد، بدن شنگ از موهای خیلی ظریف و نرم پوشیده شده است، رنگ کلی بدن این حیوان قهوهای دراچینی ، تیره و براق است.
* میراث تاریخی و فرهنگی
امروزه از دیدگاههای توسعه، میراث فرهنگی و تاریخی فقط به عنوان میراث ملی قلمداد نمیشوند، بلکه دارای ارزشهای اقتصادی قابل توجهی بوده که موجب افزایش درآمد ملی و منطقهای میشوند.
بر اساس مطالعات تطبیقی توریسم ، ۱۷/۴از مجموع توریستهای در جهان به منظور آشنایی و دیدار از قابلیتهای تاریخی ، آداب و رسوم و شیوههای زندگی مردم دیگر سفر میکنند.
استان کردستان از حیث برخورداری از قابلیتهای تاریخی ، فرهنگی جایگاه ممتازی دارد، غار کرفتو ، قلعه زیویه، محوطههای باستانی تاریخی جنوب استان ، موسیقی و رقص و آداب و رسوم رایج در استان و آثار تاریخی و مذهبی و آیینهای دراویش قادریه و نقشبندیه در پهنه استان از جمله قابلیتهای با ارزش تاریخی و فرهنگی منطقه محسوب میشوند.
* جاذبههای فرهنگی
آداب و رسوم
کردستان، از نظر فرهنگ و تمدن دارای سابقهای بسیار درخشان است که نظیر آن در سایر نقاط کشور بندرت دیده میشود، نشانههای فرهنگی زبان ، هنر ( شعر و موسیقی ) و آداب و رسوم به جای مانده، دلالت بر دیرینگی و قدمت فرهنگی منطقه دارند.
۱. زبان کردی
زبان کردی شاخهای از زبانهای قدیم ایران باستان است و ساکنان کردستان نظر به سختی مکان و بر کنار بودن از سیل تهاجمات خارجی، زبان قدیم خود را حفظ کردهاند.
امروزه زبان کردی به لهجههای مختلفی تقسیم میشود، گویشهای کرمانجی شمالی و کرمانجی جنوبی (سورانی) کردی و اورامی در منطقه کردستان در بین ساکنان استان رواج دارد.
اهالی مریوان با گویش کردی کرمانجی جنوبی ( سورانی ) و مناطق جنوبی مریوان با لهجه اورامامی (گورانی) صحبت میکنند، لهجه اورامی تا چند دهه پیش ، زبان نوشتاری و ادبی کردی بوده است.
امروزه دین مردمان منطقه اسلام است و اکثرا اهل تسنن و پیرو مذهب شافعی هستند، دو طریقت نقشبندیه و قادریه در این منطقه پیروان زیادی دارند و مراکز اصلی آنها سروآباد و خاورمیرآباد " بایره "، بوده است.
قبل از اسلام چنانکه آثار و شواهد نشان میدهد، ساکنان منطقه آیینهای مختلفی داشتهاند که مهرپرستی، میتراییسم و زرتشتی مهمترین این آیینها بودهاند و اکنون رگهها و ریشههای این آیینها را در آیینها و موسیقی منطقه میتوان دید.
۲.لباس و پوشش مردمان کرد
کردها طی قرون متمادی با لباس محلی خود پیوند عاطفی، عقیدتی و سنتی شدیدی برقرار کردهاند و علاقه زیادی به حفظ و نگهداری لباس سنتی خود که نشانگر هویت فرهنگی آنهاست دارند.
حتی در ابتدای حکومت پهلوی، هنگام زمامداری رضاخان که مقرر شد تمام مردم ایران لباس واحدی بپوشند، کردان در مقابل این دستور مقاومت نشان داده، لباس خود را تغییر ندادند.
البته در شهرهای بزرگ استان مانند سنندج، برخی از جوانان، لباس محلی را فقط در مراسم و جشنهای خاص میپوشند و علاقهای به استفاده از آن بطور معمول ندارند به همین دلیل در سنندج کمتر کسی دیده میشود که با لباس محلی در خیابان طاهر شود، اما در سایر شهرها مانند سقز بانه و مریوان غالبا تمامی زنان و مردان با لباس محلی در شهر دیده میشوند.
لباس و پوشاک کردان از تنوع و غنای فوقالعادهای برخوردار است که در زینتها و رنگهای لباس به چشم میخورد، لباس کردی هرگز یک رنگ و تیرهگون نیست بلکه همیشه با ترکیب رنگهای مختلف، چشمها را به طرز مطبوعی خیره میکند و انسان به این باور میرسد که طبیعت و محیط پیرامون، مرغزارهای سرسبز، گلهای رنگارنگ ، سپیدی برفها، آسمان صاف و آبی، سیلابهای خروشان در این تنوع رنگ تاثیر مهمی داشتهاند.
لباس زنها نیز از پیراهن بلندی تا روی پنجه پا که گاهی با پولکهای الوان تزیین شده و روی آن یک نیمه تنه به اسم " سوخمه " از پارچه زری یا مخمل پوشیده و بالای سوخمه گاهی لباسی به اسم " کوا " که از پشت تا پایین پنجه پا کشیده شده و روی آن را گاهی نیمه تنه به نام < سلته > میپوشند، تشکیل میشود.
پوشیدن هر یک از این لباسها بستگی به سلیقه زنان دارد، شلوار آنها گشاد و از جنس حریر است، پارچهای توری به عنوان روسری و پارچه دیگر به اسم " شتونیه" یا "شال" به طول سه متر که روی ناحیه کمر بسته میشود جز لباس زنان کرد است.
زنان و دختران منطقه اورامانات گیسوان خود را به شکل رشتههای باریک میبافند و بر گیسوان بافته خود کلاه سکه دوزی شده میگذارند.
* پوشاک مردان کرد:
لباس مردان کرد ساکن فلات ایران تنگ و چسب بدن، با چینهای باز، شلوار چسبان و پوتین سافه بلند است، در کوههای کردستان جنوبی، مردان لباس گشاد تری میپوشند که با نیاز بالا رفتن ( صعود ) سازگارتر است.
شلوار آن گشاد و کت کوتاه و از جنس نمد سفید است، یک دستار سفید و آبی با تصویر " چشم پرنده " نیز به دور سر میپیچیند و از کمر بند رنگارنگ نیز استفاده میکنند، همچنین لباس مردانه کردی تابع مقتضیات محیط و شیوه زندگی است و در عین حال گاهی در آن تنوعهای بسیار جالبی هم دیده میشود.
لباس مردان عموما تیره رنگ است که از کت بدون یقه، شلوار ، دهانه تنگ دستاری بر سر و شالی بر کمر تشکیل شده است.
پیراهنهای بدون یقه و سفید میپوشند که در انتهای آستین، زباله مثلثی شکلی قرار دارد که در حالت عادی به دور مچ یا بازو پیچیده میشود و آن را " لفکه سوزنی" مینامند.
در صورتی که پیراهن بدون لفکه باشد، اغلب هنگام کار مچها را با پارچه نوار مانندی میبندند، اغلب مردان از دستار و شال تیره رنگ مخصوصی به نام "رشتی" استفاده میکنند، زینت مردان بیشتر ساعت جیبی با زنجیر آویزان در جلو سینه و گاهی ساعت مچی است.
با توجه به زمستانهای سرد منطقه، اغلب از پالتو استفاده میشود، اما قشرهای غیرمرفه نمد ضخیمی به نام " پستک " میپوشند و چوپانان برای جلوگیری از سرما و حفاظت از سرما وباران ، قبای نمدی دراز و بدون آستین دارند که دو زبانه کوچک به عنوان آستینهای کاذب در امتداد شانههای آن قرار دارد.
* موسیقی و حرکات موزون محلی کردی
یکی از جاذبههای مهم، ارزشمند و نشاط انگیز منطقه ، موسیقی ، آواز و رقص کردی است، موسیقی و رقص کردی در میان موسیقیهای محلی سرزمین ایران ، یکی از اصیلترین و قدیمیترین موسیقیها و کاملا آریایی است که با گذشت قرون متمادی هنوز اصالت خود را حفظ نموده است.
در تمام ریتمهای رقص کردی حالتی از همداستانی ، یگانگی و بدنسازی وجود دارد، دستهای رقصندگان در هم گره میخورد، گامها همواره در یک مسیر حرکت میکند و چنان متوازن است که به رژه میماند.
موسیقی کردی که به مناسبتهای مختلف و در زمینههای گوناگون حماسی، عزا، بیماری و جشنها اجرا میشود، هر بینندهای را به شور و حال و وجد میآورد و همواره بینندگان را تحت تاثیر قرار میدهد.
سازهای اصلی که در موسیقی کردی مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از : دایره ، زرنا ( سرنا ) ، دونی ، نی انبان و تنبور.
موسیقی کردی در پنج زمینه اجرا میشود.
* موسیقی مقامی
مقامهای موسیقی کردی عبارتند از " الاویسی " ، " هیران " و قطار " و در این مقامها نوازنده شماری از گونههای موسیقی مقامی کهن ایران زمین را که در این خطه حفظ شده، اجرا میکند.
مقامهای موسیقی کردی از نظر پیوستگی فرهنگی کردها با سایر اقوام ایرانی و نیز دارا بودن " تمها " و جلوههای کهن موسیقی ایرانی دارای ارزش بسیار است.
* موسیقی آوازی
این موسیقی در دو سبک و شیوه به نامهای " هوره " و " سیاه چمانه " اجرا میشود که در اصل موسیقی خراباتی است.
* موسیقی مذهبی
این موسیقی به دو صورت اجرا میشود، موسیقی " عزا " که به ناج چمری نامیده میشود و در تمامی حوزههای غربی کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام اجرا میشود.
شیوه اجرای مراسم، عظمت و شکوه آن یادآور سوگ " سیاوش " است، نوای " چمری " در این مراسم و نوای حزن و اندوهناک " سر حور " که بوسیله زنان اجرا میشود نیز شرح زندگی مستوفی و صاحبان سوگواری که فیالبداهه توسط " چمر خوانان " ماهر و چیرهدست سروده و خوانده میشود.
نوازندگان " دهل " و " سرنا " با شنیدن صدای گرم زن و مرد نوای " وای وای " را مینوازند و همراه چمر نوای ویژه " چمری " را در " چمرگاه " اجرا میکنند.
موسیقی دیگر مذهبی، نوای ویژه ماه رمضان است که از بلندای شهرها و روستاها در سحر و مغرب برای آگاهی مردم اجرا میشود و دو نوا و ریتم دارد " سحری " که قبل از اذان صبحگاهان اجرا میشود " نقارقان " یا نقارگان " که هنگام افطار و پایان روزه و آغاز شام اجرا میشود.
* موسیقی حماسی
این موسیقی به " ههلپهرکه " یا " ههل په رین " معروف و به معنی حمله کردن است، کردان معتقدند که " هال په رکه " بسیار کهن است و ماندگاری آن از روزگار پرستش خدایان و مربوط به دوران مهر پرستی است.
در آن روزگار کردان و اقوام آریایی که پیوسته در پیکار با اقوام ساکی (آشور) بودند، هنگام بازگشت از جنگ و پیکار با اهریمن آیین " ههل پهرکه" را در نزد الهه مهر در معابد " مهرابهها " انجام میدادند.
مراسم شرح زندگی، حمله و حوادثی است که بر جنگجویان گذشته که به صورت نمایش و نمادین اجرا میشود و در حقیقت علاوه بر حماسی بودن، جنبه تقدس نیز داشته و
نوعی مراسم عبادتی به شمار میرود.
" دهل " ، " دف " و " سرنا " به عنوان سازهای اصلی اجرای این موسیقی حماسی هستند که به وسیله نوازندگان نواخته میشوند موسیقی " هه ل په رکه" هفت ریتم اصلی دارد که به ترتیب یا ساز و همراهی اجراکنندگان انجام می- گیرد و ریتم آن از کند و آرام " گریان " شروع و به ریتم " سرپا " و ریتم هیجانی " سجاد " پایان مییابد و در میان آن ریتمهای دیگر نواخته میشود.
در ریتم آرام " گریان " به نظر میرسد که اجراکنندگان به " میترا " توضیح میدهند که ما آرام آرام به سوی دشمن رهسپردیم و چگونگی آن را بیان میکنند.
در ریتم بعدی به نام " هه ل گردن" یا " سه پا " که ریتمی تند است به بیان حمله به دشمن میپردازند، ریتم " سجاد " که بسیار تند میشود نشانه این است که راهی بسیار طی کردیم و درگیری با دشمن آغاز شد، زدند و پایمان زخمی شد.
" سرچوبی " در این هنگام ( در حین اجرای مراسم ) خم میشود و با دست پایش را میگیرد، چنانکه زخمی شده و دیگران دور او حلقه میزنند و همچنانکه موسیقی و مراسم اجرای رقص ادامه دارد، پای او را بطور نمادین میگیرند که بر زمین نیفتد، زخمهای او را پاک میکنند و مرهم میگذارند.
آنگاه سرچوبی با همان حالت که مجروح شدن او را میرساند، برخاسته و دوباره " سجاد " را انجام میدهد، که نشانگر این است که از پای نیفتادیم و پیکار با دشمن را ادامه دادیم، در این هنگام اجرای مراسم به اوج می- رسد و پایان مییابد.
* مراسم پیر شهریار
یکی از جشنهای باشکوه دیدنی و بینظیر که ریشهای عمیق در اسطورهها، اعتقادات و آیینهای قدیم مردمان این منطقه دارد، مراسم پیر شهریار در اورامانات مریوان است.
این مراسم به علت ویژگیهای منحصر به فرد فرهنی و مذهبی در صورتی که به درستی معروفی شود در پیوند با " جاذبههای طبیعی " به عنوان یکی از جاذبههای مهم فرهنگی - تاریخی و توریستی منطقه خواهد بود که همه ساله گروهی از مشتاقان را به خود جذب خواهد کرد.
محل برگزاری مراسم پیر شهریار روستای اورامان تخت است، او پسر روحانی بوده از مغان زرشتی موسوم به پیر شهریار ( پسر شالیار ) که از او کتابی به نام " مارفتوپیرشهریار " باقی مانده است.
معرفت پیر شهریار نزد مردم اورامان بسیار محترم است و به دست خارجی نمیسپارند، کلماتش را در موارد بسیار به جای مثل بکار میبرند.
این کتاب مرکب از چند بند مسجع است و درسخنان پیر شهریار اشارات بسیار به حفظ آیین قدیم است و اهل محل در محبوس بودنش شکی ندارند، آرامگاه این پیر روحانی در اورامانات تخت قرار دارد.
* مراسم دراویش قادریه
دراویش قادریه پیر و طریقت شیخی محیالدین ابومحمد عبدالقادر هستند، دراویش قادریه تعلمیات واعمالی اسرارآمیز و خارقالعاده به شیخ عبدالقادر نسبت میدهند و شیخ را با لقبهایی مانند " پیر " ، غوث الثقلین "، "غوث اعظم " و " شیخ مشرق " میخوانند.
در این طریقت پیروان را درویش و مشایخ را پیر میخوانند، شیخ طریقت قادریه شیخ عبدالکریم بزرنجی است، در این طریقت داوطلبان پس از پذیرش و مرید شدن با تلفیق و پذیرش این توانایی را مییابند تا دست به اعمال خارق العاده دور از ذهن و حیرت انگیزی بزنند که برای هر بینندهای، غیر قابل تصور است.
پیروان طریقت قادریه وصول به حقیقت را در قیل و قال و سماع میدانند و به همین دلیل در مجالس خود با حضور شیخ و مراد دف میزنند و با آهنگ آن و سر و گردن به رقص میپردازند.
مراسم دراویش قادریه هفتهای دو بار در روزهای یکشنبه و پنجشنبه برگزار میشود.
در این مراسم شیخ در میان حلقه درویشان قرار میگیرد و جمع پیروان را راهنمایی و ارشاد میکند، هر ورد با آهنگ و نوایی ویژه تکرار میشود، همواره اوراد خوانی با رقص مذهبی همراه است.
برخی از دراویش که قلبی پاکتر و ظریف دارند حالشان دگرگون میشود و به مرحله جذب نزدیک میشوند و دست به یک رشته حرکات نمایشی خارقالعاده و حیرت انگیز جسمانی میزنند، در این حال، نقش و تاثیر موسیقی ( دف ، طبل ) بسیار مهم و چشمگیر است.
برخی از دراویش چانه و یا شکم خود را پاره میکنند و چنین به نظر میرسد که انگار هیچ درد ، رنج و لطمهای را احساس نمیکنند، هر درویش به یک یا چند نوع از این گونه عملیات رغبت و اشتیاق نشان میدهد.
بعضی آتش میخورند، برخی شکم خود را سوراخ و پاره میکنند و پارهای درفش در گونه و چانه خود فرو میبرند و تعدادی از آنها شیشه و میخ میبلعند.
درویشان قادری در انجام شعایر جسمانی باید از شیخ اجازه گرفته باشند و مراسم تیغ بازی و حرکات حیرت انگیز آن در جشنها و مراسم مذهبی انجام می شود.
* سنگ نبشته تنگیور کامیاران:
در ۴۵کیلومتری شمال غربی شهر کامیاران، در حدود ۵۰۰متری شمال غرب روستای " تنگیور" در تنگه کوههای " زینانه " ، در بلندترین نقطه صخره کوه ، بقایای کتیبه و نقش برجستهای به چشم میخورد که به خط میخی آشوری است و در یک طاق نما به ارتفاع ۱۲۰و پهنای ۱۷۰و عمق ۳۵سانتی متر حجاری و نقش شده است.
درون طاق نما و در غرب آن ، نقش برجسته انسانی به طول نیم متر و عرض ۳۵ سانتی متر حک شده که احتمالا تصویر " سارگن دوم " پادشاه آشوری است.
نقش شاه به صورت نیم رخ ، با کلاهی استوانهای و شبیه باشلاق ، پای راست خود را در جلو و پای چپ را عقب قرار داده است، دست راست شاه به طرف بالا بلند شده و دست چپ در مقابل شکم قرار دارد.
در کنار این نقش برجسته، کتیبهای به خط میخی با حدود ۵۰سطر نوشته، در کادری به ابعاد ۱۲۰در ۱۲۰سانتیمتردیده میشود، این کتیبه به خط میخی و به زبان آشوری باستان است که پس از ستایش خدایان آشوری مانند خدای آشور، مردوک، نابو، سین ، شمش و ایشتار به شرح پیروزیهای خود پرداخته و در ادامه به نقاط مختلف شهرها، روستاها و مناطقی که در این جنگ تصرف و ویران نموده، اشاره دارد.
تاریخ کتیبه احتمالا مربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد است.
* قلعه تاریخی قمچقای بیجار
این قلعه در ۴۵کیلومتری بیجار و روی یکی از کوههای بلند منطقه قرار دارد، موقعیت جغرافیایی این قلعه به دو دلیل از هیبت و عظمت خاص برخوردار است، نخست آن که از یک سو به درهای مشرف است که در قدیم به دره شاهان شهرت داشت و تیغههای بلند و هولناک این کوه با پرتگاههای مخوف و بلند، بالا رفتن از آن و رسیدن به دژ را بسیار دشوار میکند. از سوی دیگر، از جنوب غربی، جنوب شرقی و شرق نیز به پرتگاهی دیگر مشرف است.
از این رو، ایجاد استحکامات برای این قلعه لازم نبود، اما در سمت شمال که پشته از ارتفاع کم تری برخوردار است، بقایای دیواری عریض و محکم از سنگ لاشه با ملات و برجهای نیم استوانه موجود است.
دروازه قلعه در این سمت قرار دارد، بقایای این حصار یادآور دیوارهای تخت سلیمان است و احتمالا به دوره ساسانی تعلق دارد.
در پای پشته سنگی، حصارهای دیگری از قرون وسطی، عمود بر بستر رودخانه کشیده شده است، استحکام قلعه و نشانههای ساختاری بنا از جمله پیهای خانه- هایی که مشهود است نیز این گمان را تقویت میکند که این قلعه ساسانی باشد.
در سطح نیز سفالهای دوره اسلامی ( قرن ۶و ۷هجری قمری ) به چشم میخورد و خارج از قلعه در سمت شمال غربی ، روی پشته پست تر، بقایایی از دیواره ها و تراس بندیها دیده میشود. این پشته از طریق پلکانی که از سنگ کوه تراشیده شده با اراضی مرتفع شمالی مرتبط بود.
آب انباری که به ارتفاع ۴۱۰متر در کوه ساخته شده، تونل با ۴۲پله و راهرویی که آن را هم در دل کوه حفر کردهاند، نشانههای دیگری از اهمیت ویژه این قلعه و آب انبار آن است.
سنگهای تراش خورده " قم چقای " دارای مشخصاتی نیست که بر مبنای آن بتوان زمان ساخت بنای قلعه را به دقت تعیین کرد، با این حال به احتمال قوی میتوان آن را متعلق به دورههای پیش از میلاد مسیح، مثلا دوره مانایی و ماد دانست که تا دورههای ساسانی و اسلامی نیز مورد استفاده بود.
منابع ذخیره آب که توسط تونل پلهداری به پایین راه مییابد، تا حدودی به آب انباری که در زندان سلیمان وجود دارد شبیه است و نشانه دیگری از قدمت قلعه تا دوره مانایی است.
* قلعه " هه لوخان " مریوان
در روزگار حکمرانی " سرخاب بیگ اردلان "، حدود سال ۹۴۵هجری قمری، در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر فعلی مریوان، قلعهای روی کوه ساخته شد که به قلعه " ههلوخان" یا قلعه " ایمام " شهرت یافت.
این قلعه از آجر بود و آثار پله و آب انبار آن که از سنگ تراشیده شده، به عنوان شالوده آخرین بنای قلعه، هنوز بر جا مانده است.
قلعه مریوان تا روزگار " سلیمانخان اردلان" ، یکی از چهار مرکز حکمرانی خاندان اردلان در کردستان و در روزگار " سرخاب بیگ " مرکز و مقر حکومت کردستان بود، سرخاب بیگ این قلعه رفیع را دارالملک خود ساخت.
این قلعه همچنان مرکز حکمرانی کردستان به شمار میرفت، تا این که " هه لوخان " به رغم تعمیر و پدید آوردن ابنیههای تازه مثل مسجد و افزودن استحکامات جدید بر قلعه، مرکز حکمرانی خود را به قلعه پالنگان منتقل کرد.
سایر قلاع استان کردستان که بقایای اندکی از آنها بر جای مانده و نیاز به بررسی بیشتر دارد عبارتند از قلعه کهنه و قز قلعه در شهرستان بیجار، قلعههای سیاومه ، نمشیر بروژه ، کیوه رو ، شوی ، آرمرده درشهرستان بانه و قلعه قپلانتو در شهرستان سقز است.
* قرآن تاریخی و ارزشمند نگل
نگل مرکز دهستانی به همین نام از توابع بخش کلاترزان سنندج است که در ۶۵ کیلومتری غرب سنندج و در مسیر جاده سنندج به مریوان قرار دارد.
در کتابهای تاریخی حدیقه ناصریه و تحفه ناصریه مطالبی به این شرح آمده است: " در یکی از دهات این بلوک که نگل اسم دارد ... مسیر قدیمی که به مسجد عبدالله عمر یا عبدالله عمران مشهور است و قرآنی در این مسجد هست خیلی بزرگ به خط کوفی نوشته شده".
در داخل مسجد روستای نگل، قرآن خطی از دوران گذشته وجود دارد که بنا به اعتقادات و باورهای مردم یکی از چهار قرآن خطی است که در زمان خلیفه سوم عثمان بن
عفان به رشته تحریر در آمده و به چهار اقلیم دنیا فرستاده شده است.
به همین دلیل ، مردم اعتقاد زیادی به این کلام الهی دارند و در حل مشکلات و گرفتاریهای زندگی خود از آن یاری میجویند و قسم دروغ به آن را گناهی بزرگ و نابخشودنی میدانند.
چگونگی انتقال این قرآن به روستای نگل روشن نیست اما با توجه به گفته- ها و حکایات عامه، این قرآن در دوران صفویه از دل خاک بیرون آورده شد و از آن زمان در مسجد قدیمی روستا به منظور زیارت اهالی منطقه نگهداری می- شود.
قطع قرآن، رحلی بزرگ، جلد آن چرمی و رنگ آن قهوهای تیره است و صفحات قرآن ضخیم و به علت تشابهی که با پوست دارد، در بین مردم به پوست آهو شهرت یافته است. خط قرآن کوفی و دارای نقطه و اعراب و در قسمت سر سورهها و شمارههای آیات مطلا و مزین به نقوش گیاهی است.
بر اساس شواهد موجود و شیوه نگارش و اعرابگذاری آن، احتمالا این قرآن در سدههای چهارم یا پنجم هجری قمری نگاشته شده است.
* مسجد دارالاحسان سنندج ( مسجد جامع )
این مسجد در ضلع شمالی خیابان امام خمینی سنندج قرار دارد و بر اساس کتیبههای موجود، مسجد در سال ۱۲۲۷هجری قمری توسط امان الله خان اردلان والی کردستان ساخته شد.
این بنا شامل دو ایوان شرقی و جنوبی، گل دستههای بالای ایوان شرقی، صحن مرکزی، ۱۲حجره در اطراف، شبستان ستون دار با ۲۴ستون سنگی مارپیچ و ... است.
این مسجد را میتوان مسجد مدرسه دانست، زیرا بخشی از آن به حجرههای طلاب علوم دینی اختصاص دارد و بخش جنوبی آن صحن اصلی مسجد است.
این بنا دارای تزیینات کاشی کاری هفت رنگ مینایی فوقالعاده پرکار، ظریف ، از ارههای مرمرین، آجرکاری لعاب دار و معقلی، حوض سنگی و فواره- های زیبا و همچنین ستونهایی با تزیینات طنابی است.
از عمده تزیینات بنا، نگارش آیات قرآنی در قسمتهای گوناگون مسجد است و ثلث قرآن مجید در این بنا نگارش شده است.
این مسجد در گذشته یکی از مهمترین دارالعلمهای دینی بوده و بسیاری از علما در این دارالعلم به کسب علوم مختلف پرداختهاند. مسجد دارالاحسان، یکی از ارزشمندترین مساجد استان کردستان از نظر معماری و تزیینات معماری است.
* عمارت آصف ( موزه خانه کرد )
احداث بنای اصلی عمارت آصف که شامل تالار تشریفات است به دوران صفویه باز میگردد و در دورههای بعدی بویژه در دوران قاجاریه و پهلوی بتدریج بخشهایی به آن افزوده شده است.
سردر ورودی بنا با نمای آجری که به شکل نیم هشتی است براساس سبک باروک ایرانی ساخته شده است تالار تشریفات آن ایوان ستوندار با اروسی پرکار آن ازبخشهایی بسیار زیبای بنا محسوب میشود عمارت دارای یک رشته قنات است که اکنون آب آبنمای مقابل تالار ازآن تامین میشود.
بنا شامل تزئینات معماری همانند گچبری، آینه کاری و کار چوب است درضلع جنوب غربی عمارت حمام مخصوص با سبک و اسلوب معماری حمامهای ایرانی ساخته شده است که دارای نقشهای آهکبری میباشد.
مرمت این بنا از سال ۱۳۷۷با عملیات حفاظتی شروع شد و در سالهای بعدی تا سال ۱۳۸۱همچنان ادامه پپدا کرده است و قسمتهای آسیب دیده مرمت گردید و همچنین تزیینات آن نیز مرمت و بازسازی شده است.
آهکبریهای حمام خصوصی و سیستم آبرسانی آن نیزکه ازبین رفته بود دوباره احیا شده است.
در قسمت جنوبی و درابتدای ورود به عمارت ومسیر دالان منتهی به حیاط مرکزی دری به سمت راست باز میشود که در گذشته حیاط مستخدمین بوده و با توجه به اینکه بخشهای مختلف این قسمت به کلی تخریب شده و هیچ آثار و شواهدی از گذشته به جای نمانده بود، با مسقف نمودن بخش عمدهای از این فضا به وسیله گنبدهای آجری و احیا نمودن حوض اصلی و ساخت رواق دراطراف آن، بخشی ازاین قسمت به نگارخانه وبخش دیگر آن تبدیل به چایخانه سنتی میشود.
با توجه به اتمام عملیات مرمتی در این بنا و با توجه به ارزش تاریخی، بنا به موزه مردم شناسی غرب کشور ( خانه کرد) تبدیل شده است که در آن مجموعهای از شیوههای کار و زندگی مناطق کردنشین به معرض نمایش گذاشته شده است.
* عمارت خسروآباد سنندج
در سال ۱۲۲۳هجری قمری این عمارت توسط اماناللهخان اردلان حکمران مقتدر کردستان برای پسرش خسروخان بنا گردید و علاوه بر دو بخش ساختمان اصلی ( قصر سلطنتی با ورودی ستوندار در بخش غربی و ساختمان شرقی با غلام
گردشها و ایوان ستوندار مشرف بر صحن عمارت و فضای بیرونی بنا) دارای فضاهای دیگری همچون حمام، اطاق قاپچیان و خدمتکاران و... میباشد.
تزیینات معماری شامل گچبری، آجرکاری اروسیهای زیبا (پنجرههای رنگی ) و حوض صلیبی شکل داخل حیاط ساخته شده از سنگ است، عمارت خسروآباد مقر حکومت اماناللهخان اردلان بوده است.
* گنجینه سنندج
موزه سنندج در قسمت بیرونی یکی از بناهای دوره قاجاریه دایر شده است، این بنا به منزل " سالار سعید " معروف است و مقارن با سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در حدود ۱۵۰سال پیش توسط یکی از علمای بنام اهل سنت " ملا لطفالله شیخالاسلام" قاضیالقضاه منطقه کردستان، در دو قسمت حیاط و ساختمان بیرونی و حیاط و ساختمان اندرونی بنا شد.
عمارت بیرونی شامل یک حیاط بزرگ و ساختمان دو طبقه با تالار تشریفات مزین و همچنین زیرزمین و حوض خانه زیبا و انبار است که قبلا در تملک "عبدالمجید خان سنندجی" معروف به (سالار سعید) بود.
این بنا در سال ۱۳۵۴شمسی به موزه سنندج تبدیل شد که از دو بخش مجزا تشکیل شده است:
بخش تاریخ و باستان شناسی:
این بخش در طبقات اول و دوم قرار دارد، طبقه اول شامل تالار شاهنشین با گچبریهای زیبا و اروسی هفت لنگه و آیینهکاری هنرمندانه و با شکوه است و اتاقهای کنار آن، به نمایش آثار تاریخی ایران از پیش از تاریخ تا اواخر دوره ساسانی اختصاص دارد. این آثار شامل آثار سه هزار سال پیش، دوره ماد و مانایی و دوران تاریخی قبل از اسلام است.
شاخصترین آثار این بخش، اشیای مربوط به نقاط مختلف استان بویژه آثار سفالی، مفرغی، عاج و استخوانهای یافته شده از " تپه زیویه " و " غار کرفتو " است که در سالهای اخیر در حفاریهای علمی به دست آمده است.
سایر آثاری که در این بخش به نمایش درآمده است، در برگیرنده آثاری از دورههای اشکانی و ساسانی و هزاره اول قبل از میلاد است، این اشیا از سفالینه و آبگینه و همچنین سکههای مختلف دوران تاریخی تشکیل شده است.
طبقه دوم شامل اتاقهای بزرگ و ایوان مزین عمارت است، به آثار دورههای مختلف اسلامی از اوایل اسلام تا دوره قاجاریه اختصاص یافته است.
زیباترین آثار این بخش سفالینههای مختلف از قرون شش و هفت اسلامی است که از نقاط مختلف ایران مثل کردستان، ری و نیشابور و... کشف شدهاند.
در این بخش علاوه بر سفالینهها، آثار دیگری مانند اشیای مفرغی، مس و نقره و همچنین سکهها و مهرههای دوره اسلامی در معرض دید قرار دارد. بخش مردمشناسی این قسمت از موزه در زیر زمین و حوضخانه زیبای بنا دایر است.
این بخش از نظر معماری بسیار زیباست و دارای سقف گنبدی و گچبری و آیینهکاری درخشانی است، در بخش مردمشناسی کلیه اشیا، ابزار و وسایلی که از دیرباز مورد استفاده مردم منطقه بوده، به نمایش درآمده و از این طریق میتوان با بسیاری از اشیا و با زندگی فرهنگی مردم مواجه شد.
*صنایع دستی استان کردستان
دست ساختههای مردم کردستان که از قدمتی به درازای تاریخ منطقه برخوردار است را میتوان یکی دیگر از جاذبههای گردشگری استان کردستان دانست که در سالهای اخیر بشدت مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است.
صنایع دستی در استان کردستان تهیه و تولید انواع فرآوردههای دستی از دیرباز مرسوم بوده است.
مهمترین صنایع دستی استان عبارتند از:
* سفالگری و سرامیکسازی
هنر سفالگری از زمانهای بس کهن در کردستان رایج بوده و ظرفهای سفالین متعددی در زیر زمین کشف شده و نشان میدهد که این هنر در دوره پیش از تاریخ در کردستان مورد توجه فوقالعاده مردم بوده و تعدادی از آنها را در گورهای مردگان پیدا کردهاند
زیرا مردم آن زمان اعتقاد داشتند که پس از مرگ مجددا زنده میشوند و به این ظروف احتیاج خواهند داشت و از این رو در هنگام به خاک سپردن مردگان مایحتاج زندگی را هم با آنان دفن میکردند.
در دوره ساسانیان جنس لعاب تکامل یافت و کردستانیها ظروف لعابدار بسیار زیبایی میساختند که تعدادی از این ظروف از زیر خاک بیرون آمده است.
هنر سفالسازی از آن تاریخ به بعد در ایران رونق پیدا کرد و ظروف لعابدار با گل معمولی ساخته میشد و آن از خاک رس بدون ماسه و شن و مواد آهکی بود و این نوع ظروف در کردستان به وفور پیدا میشود.
* کاشی کاری
صنعت کاشی کاری نیز در کردستان رونق بسیاری دارد و این صنعت از قرن سیزدهم هجری قمری به بعد رو به پیشرفت گذاشت و داخل مسجد دارالاحسان و مسجد دارالامان و خانههای قدیمی سنندج از کاشیهای معرق پوشیده است و هنر ساختن کاشیهای معرق در زمان امان اللهخان اول اردلان ( ۱۲۴۰-۱۲۱۴هجری) ساخته شد و به حد کمال رسید و صنعت کاشیسازی در این زمان رو به تکامل گذاشت.
* قالیبافی
قالی بافی در کردستان بسیار رایج است و نام کردستان همیشه مترادف با مهمترین قالیهای دستباف بوده که با کمال ذوق و سلیقه پدید آمده است و قالی افشار و سنندج و بیجار و بوکان امروز شهرت جهانی دارد و به تحقیق یکی از پرارزشترین فرشهای ایران است.
بیشتر طرحهای مورد استفاده قالیبافان در کردستان طرحهای شکسته بوده و بندرت از طرحهای دیگر استفاده میشود، از میان این طرحها میتوان به طرح ماهی درهم (هراتی)، ریزماهی نقش بتهای، گل وکیلی، گل میرزاعلی، گل مینا و شاخ گوزن و میناخانی اشاره کرد.
* گلیم
مبدا مشهورترین گلیمهای کردستان، سنه است که در حال حاضر شامل سنندج و اطراف آن میشود، این منطقه از مراکز مهم تولید قالی و گلیمهای کردستان به شمار میآمده است.
سنه از زمان سلطنت صفویان پایتخت کردستان بوده است و تاثیر صفویان در گلیمهای به جای مانده از قرون هجدهم، نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وضوح دیده میشود.
گلیمهای قبایل سنجابی و جاف تحت تاثیر آویزهای زربافت و قلاب دوزی شده صفوی است، گلیمهای سنه چه از نظر فنی و چه از لحاظ زیبایی شناسی با دیگر گلیمهایی که توسط قبایل و چادرنشینان کرد بافته شده، تفاوت دارد.
در بافت آنها نوعی ذوق هنری دیده میشود و بیش از گلیمهای دیگر به فرش- های گرهدار ایرانی شبیه است.
* منبت کاری
منبت کاری چوب در کردستان از قدیم رواج داشته و درهای چوبی در کردستان و برخی از روستاهای آن که به جای مانده متعلق به دوران صفوی بوده که دارای کنده کاریهای دقیق و به صورت گل و کتیبههای گوناگون است.
منبت کاریهایی که بر در امامزادهها و مشایخ انجام شده بسیار با ارزش است و امروز هم منبت کاران کرد در کردستان به کار خود ادامه میدهند و منبت کاری رواج کامل دارد.
اکنون در سنندج معروفترین و زبردستترین منبت کاران در کارگاههای خود مشغول به کارند همراه با سبکهای جدید، که در آن ابداع و ابتکار خود را محفوظ داشتهاند.
* نازک کاری
چوب ساخت فرآوردههای چوبی و نازک کاری در سنندج سابقه طولانی دارد و محصولات چوبی این شهر از قدیم الایام خواستاران فراوانی داشته، بویژه تخته شطرنج های سنندج از مرغوبیت خاصی برخوردار است و در کارگاههای نازک کاری علاوه بر تهیه تخته شطرنج محصولهای دیگری از قبیل قوطی سیگار و شیرینی خوری و کیف زنانه و جعبه و لوازم آرایش و سینی و بشقاب و غیره تولید میشود و امروز کارگاههای خراطی کردستان بیشتر به تهیه قلیان و پیپ چپق و عصا و چوب دستی و چوب سیگاری میپردازند.
* موج بافی
یکی دیگر از صنایع دستباف کردستان موج بافی است، کردها از موج برای نگهداری رختخواب و وسایل اضافی بهرهبرداری میکنند و در ضمن به عنوان پشتی هم از آن استفاده مینمایند و زیبایی خاصی به محل زندگی میدهد.
تهیه موج که مانند پارچه نازک و لطیف است در اغلب شهرها منجمله سنندج، سقز، بانه و مریوان رواج دارد.
* شالبافی
شال یک نوع پارچهاست که برای تهیه لباس کردی مورد استفاده واقع میشود.
دستبافان شال این مناطق، با استفاده از پشم بز که در اصطلاح محلی به آن مرز میگویند شال را تولید میکنند.